آخرین تلاشها برای دیفرگ ذهنی كه جدا به افدیسک احتیاج دارد

۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

این روزها در حال سالخوردگی ام. و چه واژه خوبی ست این. بعید میدانم باشد در زبانهای دیگر . آی ام گتینگ اولد حضرات جواب نمیدهد. سالخوردگی یک جور زنده زنده خورده شدن را در خودش دارد. یک جور خصلت هیولا وار زمان و واشاره به نابود شدن. و بگذرم.
نمیدانم چرا هر جمله ای که حال آدم را وصف میکند لاجرم دروغ است.

۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

کل من علیها فان به جز نسل ما*

این نسل جدید را نمیفهمم. این نه برای من عیبی ست نه برای انها ضعفی. صرفا اینکه فهمیدنشان زمان و انرژی میخواهد كه ندارم. داشتم هم خرج چیزهای مهم تر میکردم. راستش اگر به من بگویند كه نسل جدید را تعریف کن، میگویم : با انها میشود آبجو خورد اما نباید ودکا حرامشان کرد.
یعنی خلاصه اش ماکسیمم به درد فان ده درصد میخورند نه حال چهل درصد...
*این فان ، فان قبل از فار است نه فان قبل از الرحمن

فضای دکارتی گلواژه آلود

بدی دورهم بودن نوشتاری اینست كه نمیتوان حرفی نداشت و در عین حال دورهم بود. یا اینکه فقط سیگاری کشید و پیکی زد و دور هم بود. این اجبار به "گفتن" برای "بودن" كه نشسته جای اجبار به "فکر کردن" برای "بودن" یک جور فضای دکارتی گلواژه آلودیست ...

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

لهجه خدا

سالهای آخر دبیرستان ناظمی داشتیم ترک. با لهجه ای غلیظ. عادت داشت هر هفته سر صف با همان لهجه بگوید : من شما را "با ان های" مختلف آزمایش میکنم. كه پر واضح است منظورش از "با ان های مختلف" ،به انحا مختلف بود.
هر دفعه هم با خنده بچه ها همراه بود كه اینبار معلوم نیست میخواهد مارا با کدام ان امتحان کند.
چند وقتی پیش دیدم كه رهبری انتخابات را آزمون الهی خوانده بود.انگار صدای خدا را با لهجه ناظم مذکور می شنیدم كه : من شما را ...